دلم گرفته

ساخت وبلاگ

سلام 1ماهه  که ننوشتم.خیلی اوضاع روحیم خوب نیست .همون ماه هم نوشتم که دلم میخواد بهاش حرف بزنم ولی میدونم دوباره تموم تیرها به طرف من نشونه میره .دیشب سعی کردم فراموش کنم و با برخورد خوب باهاش روبرو شدم در نهایت دیدم صورتشو اورد جلو که بوسم کنه و منم متقابلا بوسش کرد.همین چند ثانیه باعث شد شارز بشم و خشمهای این چند روز یادم بره .واقعا اینقدر ضعیف شدم که دلم میخوادبهم  وابسته باشه که نیست . اشکال نداره اما من به همین یه بوسه زوده زود خرشدم.چقدر جمعه ای تلاشم براین بود که احساسم بهش عوض بشه و حالمو به حالش پیوند نزنم اما در نهایت اشکم جاری میشد. دخترکم 3روز تب داشت و بردمش دکتر ونهایتا کارش به سرم کشید ولی صبور بود عشقم و بعداز سرم تبش قطع شد.

این روزها خواهری شیمی درمانیش تموم شده وتا امروز که مینویسم رفته مشهد.خدا کنه شفای کامل بگیره و اونم بره سر زندگیش

دعا کنید.

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۶ساعت 12:25&nbsp توسط صدف  | 

دلم گرفته...
ما را در سایت دلم گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezohayerangi بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت: 15:02