روزای روشن داره میاد

ساخت وبلاگ

سلام .اومدم باز از تغییرات بنویسم.به لطف خدا خواهرم خوبه اما 2هفته پیش از خواهرا شنیدم که باید شیمی درمانی  بشه خیلی شوک شدم.گفتن چون مریض سرطانی بوده احتمال داره جایی از بدنش هم درگیر شده باشه باید شیمی بشه مثل اینکه یه دونه 1میلی پشت حنجره اشه که اونو باید از بین ببرن .وای نمیدونی وقتی شنیدم کلی اشک ریختم .خواهرام همشون میدونستن الا من.کلی گریه هنوزم حالم خوب نیست الانم هنوز شروع نکردن چون انزیمای کبدش بالا وپایین میره شیمی براش خطرداره.خلاصه خواهرا اون هفته رفتن شیراز پیشش باشن .بمنم گفتن شنبه رو مرخصی بگیر بیاباما ولی نمیتونستم .خلاصه جمعه ای بود که شوهرش اس داد به من که بهش زنگ بزن دلش براتو تنگ شده منم با دیدن این اس خیلی بهم ریختم به شوهرش اس دادم که دلم نمیاد باهاش حرف بزنم اونم اس داد که ولی برای روحیش خوبه.بالاخره زنگ زدم اون گریه من گریه بهش گفتم گریه برات خوب نیستا. ولی دلمون براهم تنگ شده بود خوب.باشوهری صحبت کرد و تل رو قطع کردم.دلم براش پر میکشه اما نمیتونم برم پیشش.ایشاله زودتر بیاد و ببینمش .گرچه قراربود بیاد اینجا شیمیشو انجام بده و خواهرا همه خونه ی مامان اینارو دسته گل کردندولی بازم دکترا اجازه ندادن و گفتن که باید همینجا انجامش بده.

مادر بزرگ شوهری هم حالش خوب نیست و کارش به دیالیز کشیده شده.ریه اش اب اورده بود 3هفته هم بیمارستان خوابید الان مرخصش کردن ولی دیالیز میشه .دیروز ناهار رفتیم خونشون اصلا حالش خوب نبود .

این روزا خیلی غمگینم.دلم بحال مامان عزیزم خیلی میسوزه .هم بچه داری میکنه هم مریض داره.خداروشکر که خدا بابا و مامان خوبی بهم داده که میتونیم روشون حساب کنیم.مامانم خیلی عذاب کشیده اگه اتفاقی براش بیفته باور کن از دست غصه ی ماهاست.

الان که نیستن احساس میکنم مستقل ترشدم. روزای 5شنبه که میرفتیم خونشون دیگه تعطیل شده و من دخترک رو کلاس خصوصیه نقاشی نوشتم 1ساعت خودم هم تو سالن منتظر میشینم که تموم بشه کلاسش.

اینم از روزای پر استرس و پر مشغله ی ما .

ایشاله این دفعه خبر سلامتی کاملشو براتون بنویسم.

+ نوشته شده در  شنبه ششم آبان ۱۳۹۶ساعت 10:11&nbsp توسط صدف  | 

دلم گرفته...
ما را در سایت دلم گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezohayerangi بازدید : 142 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت: 15:02