اولین پست سال98

ساخت وبلاگ

سلام دلم برا اینجا خیلی تنگیده بود.خیلی خبرا شده که یادم رفته بنویسم یکبار رمزشو فراموش کرده بودم اعلام کرد رمز جدید به ایملتون ارسال میشه ومنم اصلا یادم نبود کدوم ایمیلو داده بودم. خلاصه بگم از اخرین نوشتم که ابانماه بود 4ماه میگذره .درماه اذر سرگیجه های وحشتناک اومد سراغم که3روز تمام سرکار نرفتم و به اندازه تقریبا 1ماه قرص بتاسرک مصرف کردم و درخوردن نمک خیلی رعایت کردمتا خداروشکر سرگیجم رفع شد خیلی ترسیده بودم که روم بمونه اما نموند فقط وفقط رعایت کردم دکتر هم برای عمل هم گفت نمیشه فعلا تا 6ماه نباید سرگیجه داشته باشی و باید وضعیتت تا6ماه ثابت باشه تا اطمینان داشته باشم بعدا عمل کنم .دکترای دیگه موافق عمل نبودن.اصلا شاید به صلاحم نیست .8اذر هم جاری کوچیکه زایمان کردو یه دخمل ناز بدنیا اورد.همون روز هم مهمونی خانواده ی شوهر رو دعوت کرده بودم .خوب برگزارشد.ماههای دیگه هم خاطره یپر رنگی تو ذهنم ثبت نشده که بنویسم.تو هفته ی اول تعطیلات هم رفتیم ویلتای خواهرم توی نوشهر.خیلی خوب بود.وبچه ها کلی کیف کردن چون استخر داره همش تو اب بودن.منو شوهری هم یبار رفتیم تو اب دوتایی کهنزدیک بود خفه بشم اینقدر که اب خوردم.راستی خواهری هم حاملست و بعد 12سال دومین بچشون احتمالا تو ماه تولد من یعنی ابان بدنیا میاد.نصفه 1روز هم رفتیم شهرستان شوهری وبماند که توی راه پدرم درومد بس که حالم بهم خورد.

امروز 2مین روز در تعیلات عیده که اومدم سرکار ودختری رو اوردم که کلی خوشحاله.داره با پسر همکارم تبلت بازی میکنه.ایشاله دیگه زود به زود میام.دلیلم بخدا موجه.دوستت دارم خونه ی دلتنگیام

دلم گرفته...
ما را در سایت دلم گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezohayerangi بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 7:30