تموم شدش تابستون

ساخت وبلاگ

سلام.امروز اخرین روز از ماه تابتون بود تابستونی که اولاش بسختی گذشت ولی الان تازه میفهمم که چقدر زود گذشت.روی هم رفته تابستون خوبی بود دخترک پانسیون تابستونی میرفت و بعدازظهرها پدرشوهری می اوردش تحویلم میداد.دیگه خونه ی مادرشوهری نمیرفت. 1شهریور هم براش تو یه باغچه رستوران تولد گرفتم.تولد خوبی بود ابجی کوچیکه و شوهرش کلی زحمت کشیدند بماند که پذیرایی کمی ضعیف بود اما خوش گذشت.تولدش باتم فلامینگو بود لباس براش سفارش داده بودم و غرق در خوشی بود.خوهری که مریض بود بحداله خوبه و روحیه اش هم بد نیست فقط خیلی زیاد کتفش درد میکنه.امسال بجز خرداد ماه مسافرت نرفتیم و مشغول زندگیه روزمره ی تکراری بودیم ولذت نبردیم. تاسوعاو عاشورا هم رفتیم شهرستان همسری که بهم سخت گذشت .به لباس دخترکم گیر داده بودن ازین یقه دلبری ها ی مشکی بودش.همش میگفت امام حسین ناراحت میشه.دلمو شکوندن.خواهرشوهری بزرگه هم چون تولد دعوتش نکردیم رفتارش بامن خیلی خیلی بد بود حتی شیشه ی میز عسلی رو انداخت رو پام و افتادوشکست معذرت خواهی نکرد.دلم میخواست خفش کنم اینقدر که این ادم بیشعوره ونفهم.تمام پاهام هم ازین پشه خاکیا خورده و میخاره باشدید.امسال تو تاستون کلا تغییرات شگرفی تو کشورمون اتفاق افتاد که همانا بالا رفتن دلار از مهمترین موردهاش بودو کلا زندگیه کاسبارو کلا پاشید.چندوقت پیش هم شوهری دوباره سودای رفتن بسرش زده بودو میگفت بیا باهم بریم .مامان اینا کلا راضی بودن و میگفتن بریدولی من دوست ندارم تاشرایطم اوکی نباشه برم اونورو اواراه بشم.کاش بفهمه ولی میگفت چون من فنی کارهستم اونجا سریع جذب میشم و لنگ نمیمونیم.خدا داند...

فردا قراره سال تحصیلیه جدید شروع بشه ودخترک من هم میره کلاس دوم دبستان .امسال 700شهریشو زیاد کرده بودن و اینم صدقه سر مامانم که رفته بود وصحبت کرده بود .دخترک شوق و ذوق داره که بره و از خونه موندن خسته شده.دیروز ساعت 11منو ازخواب بیدار کرده کهپاشو کیفمو اماده کنیم.خودش بامامانم وخواهری رفته بود هایپر و لوازم تحریر خریده بود و فاکتورش رو برام اورده بود 114تومن خرید کرده بود .یه همچین دختر مستقلی دارم من.

جشن کلاس باله اش هم 2هفته پیش برگزارشدش که خیلی بهش خوش گذشت وکلی بازی کردندو ذوقیدند.یادم رفت بگم که کلاس باله نوشتمش که 5شنبه ها میره از مجموعه باشگاههای اسپین.هزینش خیلی بالاست اما دوست داره  و میره.

به امید روزای بهتر و پر بارتر.برمیگردم

دلم گرفته...
ما را در سایت دلم گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezohayerangi بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 7:30