خونه ی جدیدمون

ساخت وبلاگ

سلام .ما بالاخره 20 اردیبهشت اثاث کشی کردیم.تقریبا جمع کردن اسبابها 4روزی طول کشید.خدایی پدرشوهری و مادرشوهری خیلی زحمت کشیدند و تمام وسایلو بردندوجمع کردند.مخصوص پدرشوهری که 4بارماشینو پرکرد و کارتونا رو برد.خونمون خیلی شیکه بقول امروزیا لاکچریه.دوسش دارم.فقط مشکلش اینه که 1خوابه وگرنه همه چیزش خوبه.روز 20 اردیبشه از ساعت 7بیدارشدم چای و اینا گذاشتم ساعت 8و20 دقیقه کامیون اومد و تا ساعت 11اثاث کشی تموم شدش.منو دختری تنها موندیم تو خونه و یکسری از اسباها رو هم گذاشته بودیم تا صابخونه پولمونو بده بعدا ببریم .دیدم صایخونه بادخترش که قراره بیاد جای مابشینه اومدن پایین و خونه رو وارسی کردن ووقتی فهمیدن ما میخوایم  موکت روببریم با حالت بدی بامن صحبت کردند که حق نداری ببری وموکت باخونست و ازین حرفا بالاخره من گفتم به من ربطی نداره و باید با اقامون صحبت کنید.

خلاصه که ازونجا رفتیمو حالا جامون راحته.همون شب اومدن کمک و یکسری وسایل رو جابجا کردیم.هنوز بعد از 3هفته جا نیفتادم .مسیر رفت وامدم واسه سرکار خیلی راحت شده چه صبح چه بعدازظهر 45دقیقه ای مسرسم خونه.بازم خداروشکر.84واحد داره ما هم طبقه اخر این ساختمون هستیم.راستی دوستم و همکارم اونجا خونه دارن.اومد بهم سر زدش ولی من هنوز نرفتم خونشون.

5شنبه اتاق دختری رو متب کردم.جمعه هم شوهری جارو ودستمال کشید و حسابی از کت وکول افتادش.خیلی مو میریزه و چون سرامیکا روشنه قشنگ معلوم میشه.خدایا شکرت بازم.

از حال خواهری بگم که اصلا روبراه نیست و شیمی درمانی داره داغونش میکنه خیلی لاغرشده وهمش حالت تهوع داره و چیزی نمیخوره.فردا 6خرداد هم تولد 1سالگیه دخترشه. خدایا بحق همین ماه عزیزت تمام بیمارارو شفا بده و دل چندتا خانواده رو شاد کن.الهی امییییییییییییینننننننننننننننننن.

دلم گرفته...
ما را در سایت دلم گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arezohayerangi بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 7:30